صفحات

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

نامه بیست و دوم محمد نوری زاد به خامنه ای؛ سید علی، بشنو!

نامه بیست و دوم محمد نوری‌زاد به خامنه‌ای

سید علی، بشنو!

(به همراه لینکهای دانلود فایل صوتی)





«نجواهای نجیبانه»، آزاد آزاده، ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ 

«جنبش راهی به رهائی از راه آگاهی»: قطار نجواهای نجیبانه محمد نوری‌زاد، در بیست و دوم بهمن، به ایستگاه بیست و دوم رسید؛

محمد نوری‌زاد در نجوای نجیبانه بیست و دوم خود خطاب به آقای خامنه‌ای، می‌نویسد:

«مولای ما علی می‌گوید اگر همه دنیا را کف دست من بگذارند، من ران ملخی را به زور از دهن مورچه‌ای بیرون نمی‌کشم، ما اما چه کردیم در این سال‌های پس از انقلاب و در سال‌های رهبری تو!

ای عزیز بعید است اگر با من هم‌عقیده نباشی که ما آدم کشته‌ایم، بله، آدم کشته‌ایم! نه برای برپایی حکومت عدل علی، بلکه برای برقراری خودمان، ران ملخ کجا و کشتن آدم کجا؟ ما آدم کشته‌ایم، ما آدم کشته‌ایم، ما انسان کشته‌ایم... بی‌گناه، بی‌دلیل... ما غارت کرده‌ایم، ما غارت کرده‌ایم... ما غارت می‌کنیم! به زندان انداخته‌ایم... به زندان می‌اندازیم... عده‌ای از مردم خود را از سرزمینمان از سرزمینشان تارانده‌ایم... اعدام جوانان... قتل‌های زنجیره‌ای... کوی دانشگاه... کشتار سال ۸۸... ران ملخ... دهان مورچه... عدالت علوی... جمهوری اسلامی... خاک پای قنبر غلام علی!!»
لینکهای دانلود فایل صوتی این نامه نیز در پایان ذکر شده است؛ شایان ذکر است که پیش‌تر محمد نوری‌زاد در «نامه نهم به رهبری» خبر از این فایل صوتی و انتشار آن در سایت رسمی خود را داده بود.

نکته دیگر اینکه عکسهای که در این مطلب انتشار یافته، توسط «جنبش راهی به رهائی از راه آگاهی» انتخاب و منتشر شده و برگرفته از سایتهای مرتبط با آقای نوری زاد نیست.

متن کامل نامه بیست و دوم نوری‌زاد به خامنه‌ای، به نقل از وبسایت «کمپین نامه‌نگاری به رهبری» به شرح زیر است:

بیست و دومین نامه محمد نوری‌زاد به رهبری

ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

رهبر گرامی ما، شما در تاریخ ۱۲ام آبان سال ۸۰ در دیدار جوانان استان اصفهان و در اشاره به کسانی که شما را با علی(ع) هم ردیف می‌دانستند فرمودید:

«ما کجا و کم‌ترین و کوچک‌ترین شاگردان علی کجا، ما کجا و قنبر علی کجا، ما خاک پای قنبر غلام علی هم محسوب نمی‌شویم.»

این سخن شما بسیار درست است، و بسیار حکیمانه، اما راستش را بخواهید من با ضمیرهای مکرر «ما»یی که در همین چند جمله کوتاه برای خود به کار برده‌اید چندان موافق نیستم.

کسی که خود را صادقانه خاک پای غلام علی هم نمی‌داند، مقام و جایگاه خود را بیهوده بالا نمی‌برد و خلاصه «ما» نمی‌گوید. می‌گوید «این فقیر»، می گوید «این کمترین»، می‌گوید «این ناچیز»!

بگذریم، من قصد این ندارم که در معانی واژه‌ها و ضمائر به کار رفته در سخنان شما متوقف شوم، اصل مسئله این است که شما یا کمتر از خاک پای غلام علی هستید یا نیستید، اگر هستید باید به همان راهی بروید که غلام علی رفت، حالا خود علی بماند؛ یا نه خود را برتر از خاک پای قنبر و خود قنبر می‌دانید، و این سخن را به تعارف بر زبان جاری کردید، که البته ما همان اولی را باور می‌کنیم، که شما از خاک پای غلام علی کمترید چرا که دوست نداریم از رهبرمان سخن نادرست بشنویم. پس اگر موافق باشید ما مردم ایران یک پله مقام شما را بالاتر می‌بریم، یعنی شما را در جایگاهی نه کمتر از خاک پای غلام علی، که درست هم طراز آن جای می‌دهیم، یعنی می‌گوییم سید علی خامنه‌ای ما، خاک پای غلام علی است. این خودش یک جور ترفیع مقام است. ترفیعی شایسته و شوق انگیز، این مقام شایسته مبارک جناب شما!

ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

راستش را بخواهی ما از تو گله‌مندیم، به خاطر اینکه مردم ایران و حتی مسئولین دانه درشت ما نمی‌توانند با تو به راحتی صحبت کنند، اگر بخواهند از تو و کارهای تو و از کارگزاران تو انتقاد کنند، از ترس مأموران گوش به زنگت و داغ و درفشی که در پستوهای زندان اوین یا سایر زندانها چشم به راهشان است، زبانشان به لکنت می‌افتد، هر که با تو سخن می‌گوید طبق یک عادت متداول، زبان به غلظتی از چاپلوسی می‌آلاید، بیت معظم ات به همه رسانه‌ها دستور فرموده که هر کجا اسمی و خبری از خاک پای قنبر غلام علی درج می‌کنند حتماً از ضمیر و افعال جمع استفاده کنند.

مثلاً بنویسند و بگویند، «مقام عظمای ولایت فرمودند»، یا «مقام معظم رهبری از فلان جا دیدار کردند»، یا «رهبر معظم انقلاب دست ملاطفت بر سر فلانی کشیدند.» خودت قبول داری که اینجور القاب تو را بیش و بیشتر از مردم جدا می‌کند و در دوردست‌های تقدسی ناخواسته می‌نشاند؟

ای عزیز، زیاد از ما فاصله مگیر! خاکی باش، ای خاک پای قنبر غلام علی.

ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

چگونه است که نه غلام علی که خود علی به شکایت یک یهودی به دادگاه خودِ علی فرا خوانده می‌شود و آن یهودی شاکی پیروز و علی امیرالمؤمنین محکوم بیرون می‌آیند، اما در حکومت تو که بنا به گفته خودت خاک پای غلام علی هم نیستی، تجسم اینکه یک مظلومی بخواهد از تو شکایت کند و تو رو به دادگاه فرا بخواند، کفرآمیز تلقی می‌شود. هیچ به این گسست بزرگ فکر کرده‌ای؟ علی آن گونه؟ و خاک پای قنبر این‌گونه؟

ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

مولای ما علی می‌گوید اگر همه دنیا را کف دست من بگذارند، من ران ملخی را به زور از دهن مورچه‌ای بیرون نمی‌کشم، ما اما چه کردیم در این سال‌های پس از انقلاب و در سال‌های رهبری تو!

ای عزیز بعید است اگر با من هم‌عقیده نباشی که ما آدم کشته‌ایم، بله، آدم کشته‌ایم! نه برای برپایی حکومت عدل علی، بلکه برای برقراری خودمان، ران ملخ کجا و کشتن آدم کجا؟ ما آدم کشته‌ایم، ما آدم کشته‌ایم، ما انسان کشته‌ایم... بی‌گناه، بی‌دلیل... ما غارت کرده‌ایم، ما غارت کرده‌ایم... ما غارت می‌کنیم! به زندان انداخته‌ایم... به زندان می‌اندازیم... عده‌ای از مردم خود را از سرزمینمان از سرزمینشان تارانده‌ایم... اعدام جوانان... قتل‌های زنجیره‌ای... کوی دانشگاه... کشتار سال ۸۸... ران ملخ... دهان مورچه... عدالت علوی... جمهوری اسلامی... خاک پای قنبر غلام علی!!

 





































ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

حساب مالی علی پاک بود، از حسابرسی دنیا و آخرت هم باک نداشت، دوست و دشمن همه می‌دانستند و باور داشتند که علی نسبت به بیت‌المال تا چه اندازه حساس است؛ حساب مالی تو ای خاک پای غلام علی چگونه است؟ آیا می‌شود از تو پرسید از آغاز رهبریت تا کنون، چه میزان پول مردم به دستور مستقیم تو جابجا شده است؟ اساساً آیا همین یک پرسش، همین یک پرسش از نگاه دوستان تو و دستگاه امنیتی و قضایی ما یک جرم نانوشته نیست؟

یک تقاضا، نمی‌خواهد به ما پاسخ بدهی با پول مردم در این سال‌ها چه کرده ای، که تصور این پاسخگویی هم برای ما ناممکن به نظر می‌رسد، اما بیا و برای قیامت و پاسخگویی در پیشگاه خدا، ببین با دستور مستقیم تو، چه حجم پول به کجاها سرازیر شده است؟ و در همان خلوت از خودت بپرس آیا رضایت مردم در این پرداخت‌ها سهم و نقشی داشته و دارد؟ یا نه؟!

ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!

تاریخ، دوست، دشمن همه و همه به چشم خود دیدند و باور کردند که جایگاه فردی و حقوقی علی در زمان حکومتش از مردم کوچه و بازار کمتر بود که بیشتر نبود، در قانون اساسی کشور ما هم آمده است که همه مردم در نگاه قانون مساویند، چه یک روستایی بی‌نشان، چه رهبر؛ به نظر تو ای عزیز، امروزه آیا این اصل اساسی قانون اساسی ما یک طنز خنده دار نیست؟ خداوکیلی تو با هر یک از ما برابری؟ آیا می‌شود از تو انتقاد کرد؟ می شود از تو پرسید؟ می‌شود تو را به محکمه فرا خواند؟ می‌شود با تو به راحتی و بدون لکنت سخن گفت؟ می‌شود از تو حساب خواست؟ علی که این‌گونه بود، علی برای هر پرسشی مهیا بود.











ای خاک پای قنبر غلام علی، بشنو!
بیا و خودت باش، یکی از ما، خاک پای قنبر غلام علی را به تاریخ وا بگذار، ما می‌خواهیم تو سید علی باشی، یکی از ما، مثل خود ما، پاسخگو، صبور، انتقادپذیر. که تو اگر این‌گونه بودی، دزدان صاحب‌نام، حاشیه امن پیدا نمی‌کردند و دار و ندار ما را نمی‌روبیدند.

سید علی عزیز، بشنو!

علی وقتی شنید سپاهیان او، خلخال از پای زن یهودی که در حریم حکومت او زندگی می‌کرد ربوده اند، مرگ را بر خود و بر سایر مؤمنان گواراتر دانست. این روزها نه سپاهیان دشمن، که سپاهیان خودِ تو، با مال مردم آن می‌کنند که با ارث پدریشان نمی‌کنند، کوه کوه پول مردم را بالا می‌کشند، قاچاق می‌کنند، مردم را می‌زنند، می‌کشند و ما از خاک پای قنبر غلام علی چیزی نمی‌بینیم و چیزی نمی‌شنویم، نمی‌شنویم و به خاطر فجایعی که نظامیانش به کار انداخته و می‌اندازند، عمامه از سر گرفته باشد و گریبان چاک زده باشد و پای برهنه بیرون دویده باشد و با این شور و شورش عاشقانه به استیفای حقوق مردم خود همت کرده باشد.

سید علی عزیز، بشنو!

قرار نیست تو همیشه برقرار باشی، راستی چند سال دیگر زنده خواهی ماند، آیا به بعد از خود و جامعه بعد از خود اندیشیده ای؟ مباد غوغای اطرافیانت تو را از حق و حقیقت باز بدارد! مباد چاپلوسی اطرافیانت تو را از زمینی که بر آنی تا آسمانی از تملق بالا برد!




دیروز هرچه بود، گذشت، به امروز بیندیش و به فردایی که در پیش است و ممکن است تو در آن نباشی، ما نام نیک تو را خواهانیم، دوست نداریم نام تو در کنار نام کسانی ثبت و ضبط شود که بر سر مردم خویش آوار بوده‌اند، ما دوست داریم نام تو در کنار نام رهبران خوش نامی چون گاندی و نلسون ماندلا به نیکی به یادگار بماند، زمان، تنگ است، به فردا بیندیش به عرصه‌ای که در پیشگاه خدا ایستاده‌ای و باید به هرچه کرده‌ای پاسخ بگویی.




رهبر گرامی ما، سپاس که نشستید و به سخن صادقانه ما گوش دل سپردید، شنودن سخن مردم، توسط بزرگان، یکی از ارکان نظام فکری و ایمانی ما است. سپاس که نشستید و ما بی واهمه با شما سخن گفتیم، بدون لکنت، صریح و بی تکلف، آن گونه که خدا می‌پسندد، آن گونه که قرآن می‌پسندد، آن گونه که مولای ما و شما علی می‌پسندد، آن گونه که انسان می‌پسندد، عقل می‌پسندد و آن گونه که بشر امروز می‌پسندد.

این سخن ما با شما، بسیار بسیار دوستانه و مشفقانه بود و هست، ذره‌ای در درستی رفاقت ما تردید نکنید، ما اگر شما را دوست نمی‌داشتیم، شما را با هر آنچه که در همین جا بدان اشاره شد، تنها می‌نهادیم، می گفتیم شما را به خیر و ما را به سلامت، اما نه که دوستتان داریم، دوست داریم از خطاهای بزرگ و آشکار عاری باشید، مردم و حقوق تباه شده مردم را دریابید.

والسلام

منبع: وبسایت «کمپین نامه‌نگاری به رهبری»



لینک‌های دانلود فایل صوتی نامه بیست و دوم محمد نوری‌زاد به رهبری

لینک مستقیم فایل صوتی سید علی بشنو! (کیفیت بالا)

لینک مستقیم فایل صوتی سید علی بشنو! (کیفیت پایین)

لینک مستقیم کمکی (سرورهای دولتی ایران)

لینک غیرمستقیم با کیفیت بالا (mediafire)

لینک غیرمستقیم با کیفیت پایین (mediafire)



سخنان خامنه‌ای به نقل از وبسایت او:

«وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اسم مبارک ولی عصر روحی فداه را می‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‌آورند، بنده تنم می‌لرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضای آلوده دنیای امروزیم؛ ما کجا، کم‌ترین و کوچک‌ترین شاگردان آنها کجا؟! ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟! ما کجا و آن غلام حبشی فداشده در کربلای امام حسین علیه‌السلام کجا؟! ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی‌شویم.»

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر رهبری












۲ نظر:

  1. حمله ارتش ضد سایبری ایران به پرتال رجا نیوز

    رجا نیوز از دسترس خارج شد مرگ بر جمهوری اسلامی

    https://www.facebook.com/azadi.sayberi

    http://anti-iranian-cyber-army.blogspot.com/

    http://www.youtube.com/watch?v=SWnfK2vz0mw&feature

    پاسخحذف
  2. به امید یافتن راهی به رهائی از راه آگاهی، بدون دادن هزینه‌های گزاف و بی‌حاصل از جان و جیب مردم!

    پاسخحذف

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***